خدایا



خدایا

خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند

حیف که من زاده ای امروزم

خدایا جهنمت،فرداست

پس چرا امروز میسوزم!؟؟؟

اشتیاق



می توان از عشق تصویری کشید

می توان تا عالمی دیگر رسید

عشق یعنی مقصد رویای من

عشق یعنی معنی چشمان تو

آن نگاه ساده پنهان تو

با نگاهت می توان راه را شناخت

میتوان یک سینه پر سوز ساخت

عاشقی یعنی جنون انتظار

با خیالت تا همیشه بیقرار

غروب زندگی

چه زیباست عشق،چه سبز پر طراوت

مثل شبنم های صبحگهای چه با لطافت

مثل گلبرگهای گل سرخ ،چه ناز و پر

نوازش چه نسیم باد صبا،چه آرام سبک

مثل آب جوی روان،چه محکم و با

صلابتمثل کوه دماوند،چه رعنا قد

کشیده چو درخت سرو چه خوش اداو

چه خوش آوازمثل مرغ شباویز،چه

معصوم و چه دلنواز مثل فرشته نیازچه

دیر آمدی چه زود رفتی،چه زیبا در دل

من جا گرفتی و چه سخت بریدی و

رفتی،چه گرم گرفتیبا احساساتم چه

سرد شدی از خاطراتم،چه شاعرانه آغاز

کردیم چه خمصانه به پایان رساندیم،چه

حکایتها داشتیم،چه ندامتها کشیدیم چه

رنجی بردیم از عشق چه سودی شد

حاصل ما،چه رازی داشت این عشق آن

طلوع بی افول،که تو رفتی دنیا رفت

آبی آسمان رفت و زردی خورشید رفت و

دنیااااااااااااااااااااااااااا غروببببببببببببببببب کرد